شبا که میخوابم همش خوابهای جورواجور می بینم. تو بیشتر خوابایی که می بینم نگرانی و ناراحتی و ترس هم هست و همش بخاطر نگرانی هاییه که تو طول روز دارم.مثلاً پریشب خواب دیدم که رفتم سونوگرافی و هرچی اصرار می کنم دکتر جنسیت بچه رو بهم نمیگه و همش منو دعوا می کنه.یا چند شب پیش خواب دیدم که بچه مون به دنیا اومده سپردمش به رضاو اومدم سرکار.وقتی برگشتم خونه میبینم بچه نیست .از رضا می پرسم بچه کجاست؟ جواب میده حوصله نداشتم نگهش دارم بردمش چاکوتاه خونه عموت اینا.از ترس داشتم میمردم.خلاصه بعضی وقتا از ترس از خواب می پرم. دیروز جمعه رفته بودیم خونه مادرشوهرم .نمیدونم چه اصراری داره که من اسم بچه رو محمدجواد بذارم. با اینکه خیلی مادرشوهرمو دوست دارم و ب...